میان آنچه عشق نامیده میشود و به قول ابن سینا " عشق عفیف " ، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در میآید - با اینكه هر دو روحی و پایان ناپذیر است - تفاوت بسیار است . عشق ، عمیق و متمركزكننده نیروها و یگانه پرست است واما هوس ، سطحی و پخش كننده نیرو ومتمایل به تنوع و هرزه صفت است . (کتاب مسئله حجاب استاد شهید مطهری ص۱۱۴)
همانطور كه در گذشته گفتیم : عشق ، عمیق و متمركز كننده نیروها و
تقویت كننده نیروی تخیل و یگانهپرست است ، و اما هوس ، سطحی و پخش كننده نیروها و متمایل به تنوع و تفنن و هرزه صفت است .
این نوع از عطش كه هوس نامیده میشود ارضاء شدنی نیست . اگر مردی در این مجرا بیفتد ، فرضا حرمسرائی نظیر حرمسرای هارون الرشید و خسرو پرویز داشته باشد پر از زیبا رویان كه سالی یك بار به هر یك نوبت نرسد ، باز اگر بشنود كه در اقصی نقاط جهان یك زیباروی دیگر هست ، طالب آن خواهد شد . نمیگوید بس است دیگر .....
سیر شدهام . حالت جهنم را دارد كه هر چه به آن داده شود باز هم به دنبال زیادتر است . خدا در قرآن میفرماید :
« یوم نقول لجهنم هل امتعت و تقول هل من مزید »به جهنم میگوئیم پر شدی ؟ سیر شدی ؟ میگوید آیا بازهم هست ؟ چشم هرگز از دیدن زیبا رویان سیر نمیشود و دل هم به دنبال چشم میرود . به قول شاعر :
دل برود ، چشم چو مایل بود |
دست نظر رشته كش دل بود |